فاطمه شعبانی : محمد شیری متولد ۳۰ بهمن ۱۳۲۸ در مشهد و فارغ التحصیل ادبیات است. کار هنری را از بازیگری در جمع خانوادگی و مجری گری برنامههای مدرسه شروع کرده است و در نهایت درسن ۲۱ سالگی به کلاسهای بازیگری میرود و زیر نظر احمد کاشانی و اسکویی بصورت حرفهای بازیگری را فرامی گیرد. شیری اولین بار در سال ۱۳۵۹ با فیلم ستاره دنبال دار به سینما راه پیدا میکند و برای اولین بار با برنامه سینما- تئاتر از شبکه ۲ وارد قاب تلویزیون میشود و با برنامه آقای اقتصادی به شهرت میرسد، اما شهرت او برای نسل جدید از سریال شبهای برره به کارگردانی مهران مدیری است. شیری معتقد است: «مردم ما خسته و پر از گرفتاری هستند و نیاز به برنامههای شاد دارند تا روحیه شان بهتر شود. اگر جامعه شاد نباشد به سمت خشونت و بزهکاری میرود.»

آنها که سال ۶۰ برنامههای تلویزیون را تماشا میکردند، شما را با برنامه سیمای اقتصاد میشناسند برایمان از این برنامه تعریف کنید؟
من قبل از انقلاب بیشتر تئاتر کار میکردم و تنها ۲ کار تصویری انجام دادم، آن زمان زیاد تمایل به تصویر نداشتم و عشق من تئاتر بود. بعد از پیروزی انقلاب با یک برنامه به نام سینما تئاتر که از سال ۱۳۶۰ شروع شد و تا ۲ سال ادامه داشت وارد تلویزیون شدم. برنامه پیرامون بررسی سینما تئاتر دنیا بود. ناصر طهماسب این برنامه را اجرا میکرد و مرحوم آقای هاشمی هم با ما بود. آن موقع آقای اقتصادی را شخصی به نام «شهریار عالمی» کار میکرد این آقا را با گریم پیر می کردند و به آن صورت آیتم نمایشی نداشت فقط شخصی بود به نام آقای اقتصادی بود که صحبت میکرد و چند تا تصویر نشان می داد. بعد از مدتی آقای «محمدرضا پاسدار» با مرحوم هاشمی تماس گرفت و ایشان به عنوان آقای اقتصاد به شبکه رفت. آقای پاسدار با من تماس گرفت که ما میخواهیم کنار این برنامه یک تئاتر و یک نمایش هم بگذاریم واز آنجا همکاری من با این برنامه شروع شد. این برنامه از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۲ حدود ۱۰ سال هرسه شنبه روی آنتن شبکه یک بود. منهای سریالهایی مثل «کار آباد»، «نفت پر» که در کنارش ساخته شد. تا سال ۱۳۷۱ برنامهای ساختیم که یک مقدار تند و تیز بود و جلوی پخش برنامه را گرفتند و برنامه به صورت کلی جمع شد. آخرین کاری که این گروه انجام داد سریالی به اسم هتل چمدان بود که به آدمهایی که از پاسپورت دیگران استفاده میکردند و به خارج از کشور میرفتند و جنس میآوردند در قالب طنزمی پرداخت. سریال «هتل» آخرین سریالی بود که من با آقای هاشمی و گروه کار کردم و پرونده بسته شد. هنوز هم مردم تکه کلامهای من را یادشان است و گاهی سراغ این برنامه را میگیرند که چرا دیگر از این برنامهها ساخته نمیشود؟.

این سریال در دهه ۶۰ خیلی کاربردی بود به نظر شما در شرایط اقتصادی الان برنامههای اینچنینی میتواند به مردم مسائل اقتصادی را آموزش بدهد؟
صد درصد شک نکنید ساخت این برنامههای آموزشی در قالب طنز خیلی کاربردی است. آن زمان ما یک گروه محقق داشتیم- من بارها فکر کردم که عجیب بود انگار گروه این روزها را میدید- در این برنامه در مورد جنگل، مسکن، جمعیت، ترافیک، آلودگیها و محیط زیست... صحبت میکردیم وآیتم نمایشی داشت. اگر ما به حرفهای این برنامه گوش میکردیم یا دقیقتر بگویم کسانی که باید گوش میکردند خیلی از مشکلات پیش نمیآمد. آن برنامه ضمن طنز بودن آموزشی هم بود. چند روز قبل یکی از دوستان بخشی از آن برنامه را برای من فرستاده بود که مرحوم «هاشمی» در باره نابودی جنگل صحبت میکرد. جنگلهای ما به تدریج از بین میرود.
باور کنید بعضی مواقع که از جاده عباس آباد- چالوس تردد میکنم بغضم می گیرد؛ متاسفانه زیبایی قبل را از دست داده است. یادم می آید ما در مورد ترافیک و آلودگی هوا یک نمایش داشتیم که در داستان من به همراه خانواده ام به خواستگاری میرفتیم و در ترافیک گیر میکردیم طوری میشد که خانواده عروس هم راه میافتادند در ترافیک این خواستگاری انجام میشد یا قسمتی دیگر من به همراه خانواده ام به یک جای خوش آب و هوا میرفتم و مریض میشوم و هرکاری میکردم خوب نمیشدم آخرش دکتر به من میگفت: تو باید بروی دم اگزوز اتوبوس ۲ طبقه بایستی تا حالت خوب شود! تواز هوای خوب حالت خراب شده است؟! حال و روز الان ما است. به هرصورت بارها گفته ام خود مردم هم رعایت نمیکنند هربار که شمال میروم و کنار ساحل زبالهها را میبینم غصه میخورم؛ ما داریم به نسل آینده خیانت میکنیم مردم انگار با خودشان لج کرده اند.
دومین نقش شما که در خاطر مردم مانده است پدر شیر فرهاد است، از این سریال بگویید؟
من بعد از برنامه «دنیای اقتصاد» فیلم سینمایی و سریالهای مختلف کار کردم و حضورم در شبهای برره بعد از ۲۵ سال اتفاق افتاد. علت اینکه این نقش زیاد دیده شد به این دلیل بود که ما ۱۰۴ قسمت روی آنتن بودیم و بعد از آن هم از شبکههای مختلف بارها تکرار شد. روزی نیست که دوستان ۲-۳ سکانس برای من نفرستند و همچنان منتطرند قسمت دومش ساخته شود.
به نظر شما ما چقدر شبیه برره ای ها هستیم؟
« برره » هرجا می تواند باشد؛من اگر رشوه بدهم برره ای ام!! رشوه بگیرم، دروغ بگویم، بی اخلاقی انجام بدهم، زیزآب بزنم برره ای ام. متاسفانه الان خیلی از ما این اخلاقها را داریم. « برره » می تواند در یکی از ایالات آمریکا هم باشد. به نظرم این سریال در عین طنز بودن آموزشی بود تا به خودمان بیاییم که چه بلایی سر فرهنگ ایرانی آمده اخلاق ما بیمار شده است. باید روانشناسها و جامعه شناسها اتاق فکر درست کنند و روی این مسئله تحقیق کنند. توجه شود نسل آینده در حال فراگیری آموزش است؛ من نگران نسل آینده هستم اینها دارند با دروغ و اخلاق آنچنانی بزرگ می شوند.
سیمای اقتصاد و شبهای برره چون طنز بودند خیلی مورد استقبال مردم قرار گرفتند، مردم ما افسرده اند و سوژه اغلب فیلم و سریالهای ما شده خیانت، طلاق، جنایت، اعتیاد.... طنز چقدر می تواند به مردم کمک کند؟
متاسفانه فیلم و سریالهای ما کپی سریالهای ماهواه ای شده است که همه به هم خیانت می کنند ونویسنده های ما هم سراغ این چیزها رفته اند. مردم ما خسته و پر از گرفتاری هستند و نیاز به برنامه های شاد دارند تا روحیه شان شاد شود. اگر جامعه شاد نباشد به سمت خشونت و بزهکاری می رود. من در تهران زیاد رانندگی نمی کنم اما در جاده که رانندگی می کنم می بینم خدا نکند شما کمی یواش بروی یا ناخواسته خطا کنی فحش آنچنانی است که از طرف راننده های دیگر نثارت می شود. چه خبره؟ مردم اعصابشان خرد است فشار زندگی به همه فشار آورده و همه چیز را به هم ریخته است. « سیمای اقتصاد » و « شبهای برره »علاوه بر خنداندن آموزش هم می داد طنز تلخ بود که این کار را بکنید این کار را نکنید و کار غلط غلط است و کار درست درست. یادم است جایی شنیدم شما با یک کار طنز می توانید بدترین حرفها را به بیننده بزنید. در قالب طنز خیلی کارها می شود انجام داد طنزی که پیام داشته باشد اگر بخواهید با خشونت و درام صحبت کنید مردم ما نصیحت پذیر نیستند اصولا انسان دوست ندارد نصیحت بشود.
شما در پیج اینستا زده بودید در حال ساخت سریال هستید و به دنبال اسپانسر می گردید قضیه چیست؟
فعلا قرار نیست در باره این سریال صحبت کنم خوشبختانه مسئله اسپانسر هم حل شد. اما در حال حاضر مدتی قبل یک سریال کار کردم به اسم دوقولوها که از شبکه 2 پخش شد قرار است از اول آبان ماه ادامه اش هم ساخته و در همان لوکیشن کلید می زنند.